رویینرویین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

رویین

يكسال و دو ماهگي رويين

امروز ٩٠/١٠/١٠ که رویین جونم یکسال و دوماهته: کاملاً حرف میزنی نمی تونی جمله بگی ولی کلمات رو خوب کنار هم استفاده میکنی. از راه رفتنتم که چی بگم ماشاالله میتونی تو مسابقه دو شرکت کنی . تمام آدم های دور و برتو به اسم میشناسی و ارتباط شون رو با هم میدونی مثلاً اگه بهت بگم میخوایم بریم پیش دایی، سریع میگی مهس (مهسا) در موسیقی بینظیریییییییییییی (هر روز صبح بابا رو میبری سمت پیانو درشو نشون میدی و میگی (باز) بعد شروع به زدن میکنی و نتهارو میگی (دوووووووووووووو) خلاصه اینکه عاااااااااششششششششششششششششقتم   ...
10 دی 1390

شب يلدا

صداي آمد يلدا آرام آرام به گوشمان مي رسد. يلدايي كه پاس داشت رسم و رسوم آئيني ما ايرانيان و يادآور سنت صله رحم و دور هم بودن بستگان را در پيش دارد و تفأل به حافظ كه مهمان تمام خانه هاي ايراني است.   ...
30 آذر 1390

رويين راه ميره

رويين راه ميررررررررررررره رویین جونم: یک سال و ٢٣ روزت واااااي واااااااي گل پسرم راه افتاد عزیز دلم راه افتاد. گل پسر مامان: چهارشنبه 90/09/02 شام خونه خاله تهمينه(خاله مامان) بوديم مامي و خاله مگي و نورا و پريا و خلاصه همه دور هم بوديم كه با تشويق همه شروع كردي به راه رفتن البته ما هم يكمي كمكت كرديم ولي خودت پشتكار خوبي داشتي، تقريباً تمام اون شب و تمرين كردي و راه رفتي عزيز دلم، انشاءالله توي تمام مراحل زندگيت همينقدر پشتكار داشته باشي و پله هاي ترقي رو با همين سرعت طي كني. به اميد روزهايي كه مامان و بابا با آرامش از پيشرفت پسرشون لذت ببرن.   ...
7 آذر 1390

باباااااااااااااا

بابا فرهاد بعد از 14 روز دوري، از سفر كاري برگشت. مااااااااا خوشحالييييييييييم  من و رويين ديگه داشت تحملمون تموم ميشد كه بابا فرهاد رسيد پسركم وقتي بابا رو بعد از 14 روز ديدي، خيلي كاراي بامزه اي انجام دادي: تا اونجايي كه تونستي هي صدا  ميكردي بابا  بابا هر چند دقيقه يكبار دستت و نشون بابا ميدادي كه اوف شده تا بابا بوسش كنه بابا داشت برات پيانو ميزد رفتي بابا رو از پشت بغل كردي و صورت قشنگت و چسبوندي به پشت بابا با بابا رفتي حموم و كلي حال كردي مي خواستم بخوابونمت بابا رو صدا كردي تا اونم پيشت بخوابه مبادا بابا دوباره در بره ني و تار بابا رو نشون ميدادي و حاليش كردي برات بزنه و بخونه خلاصه روز...
4 آذر 1390

چي ميگي و چيكار ميكني؟

آقارويين در اين لحظه 8 تا مرواريد داره هر كلمه اي رو دو يا سه بار بگي بلافاصله تكرار ميكنه (دوشت، خيار، خاله، عم، سعيد، توپ ايوب ،دايي،چشم،سيب،ديدي، بيا، منه(مال منه)،برف(بف) ،عكس، پدر...، مامان، بابا، بريم، و...) يكي دو قدم راه ميره عاشق موسيقيييييييييييييييييييي و رقص عشق دومش دوغ و گوشت پسرم نماز ميخونه و الله اكبر ميگه الهي شكر بعد از غذا يادش نميره چندتا كلمه انگليسي بلده بلد با ماشين اسباب بازي بيب بيب بازي كنه تار و ني و پيانو و جاز و اكثر سازهارو خوب ميشناسه و ميدونه هر كودومو چطور دستش بگيره و چطور بزنه خيلي از حيون هارو با صداشون ميشناسه جاهايي كه ميريم ...
29 آبان 1390

تولد يكسالگي رويين

    تولد تولد تولدت مبارك     مبارك مبارك تولدت مبارك                                                           بيا شمارو فوت كن تا 100 سال زنده باشي                              &n...
25 آبان 1390

ني ني هاي آبان

ديروز  24 آبان از ساعت 4 تا 8 تولد دسته جمعي بچه هاي يكساله آبان در سرزمين عجايب تيراژه برگذار شد من و رويين و مامي ترانه و خاله مگي رفتيم جاتون خالي خيلي خوش گذشت بعد از مراسم هم كارت بازي به بچه ها دادن و آقا رويين كلي با بازي ها حال كرد فقط جاي بابا فرهاد خييييييييييلي خالي بود آخه همه ني ني ها با باباشون بودن اینم کارت دعوتمون (عكس ها آماده بشن ميزارم) ...
25 آبان 1390

وقتي بابا نيست

من و رويين اين روزا خيلي كسليم  آخه بابا فرهاد از 17 آبان سفر كاري رفته و 29 آبان بر ميگرده البته ديشب بابا فرهاد رو ديديم و با هم صحبت كرديم و بابا فرهاد ديد كه رويين خان داره قابلمه هارو از تو كابينت ميريزه بيرون و كلي هم با، بابا خنديديم ولي فايده نداره من و رويين دوست داشتيم بابا فرهاد از تو لب تاب بياد بيرون ولي نمي شه آخه بابا فرهاد رفته چين خييييييييييييييلي دوره ماااااااااااااا ناراحتييييييييييييييييييييم زوووووووووووووووود بيااااااااااا   ...
23 آبان 1390

تولد رويين زنبوري

( اين قسمت چند روزي زمان ميره تا كامل بشه ) گيفت مهموناي رويين  اینم عکس ٥٠ در ٦٠ رویین زنبوری که با گیفتا تو مهمونی آقای عکاس برامون فرستاد ...
17 آبان 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رویین می باشد