رویین

امروز 90/06/30 تولد بابا فرهاد        منو رويين يكي دو روز  خيلي سرمون شلوغه آخه تولد بابا فرهادددددد ديروز با ماماني ويدا و عمه حميده رفتيم خريد بعد ي جشن خودموني خونه ماماني گرفتيم. امشبم شام مامي ترانه و خاله مگي و دايي ميثم و زندايي مهسا و دايي رضا و خاله راضيه (دايي و خاله مامان) ميان خونمون. البته كلي مهمون داشتيم  مثلاً خاله تهمينه (خاله مامان) و دختراش (نورا و پريا) كه رويين خيلي دوسشون داره و اونا هم خيلي دوست داشتن بيان مجبور شدن برن همدان و براي پريا كه اونجا داشگاه ميره خونه بگيرن  يا هاله (دختر خاله مامان) كه پسرش برديا 23 روز از رويين بزرگتره مامان بزرگش تصادف ك...

دلم مي خواست موهاي قشنگت يكمي مرتب بشه ولي ميترسيدم ببرمت آرايشگاه بزرگسال كلي تواينترنت و ني ني سايت گشتم تا آرايشگاه كوكي كه فقط مخصوص بچه هاست رو پيدا كردم از ذوقم زود از سر كار رفتم خونه و آمادت كردم و رفتيم كلي وسايل بازي اونجا بود و ما هم باهاشون بازي كرديم و در حال بازي موهاي آقا رويين كوتاه و قشنگ شد.   ...

اولين عروسي كه رفتيم 40 روزت هم نشده بود ولي با صداي موزيك كلي كيف ميكردي.  کلی رقاصی ها و کلی آهنگ شناس با آهنگهای ایرانی دستاتو میبری بالا و کلی نانای میکنی با آهنگهای خارجی هد میزنی و به صدای استاد شجریان با آرامش گوش میدی و از چشمات معلومه که داری حال میکنی و البته من وبابا بیشتر. اينم دومين عروسي كه حدوداً هفت ماهه هستي     ...

پسر مامان عاشق آب هر وقت از جلوي در حمام رد بشه كاري ميكني كه حتماً ببريمش حموم يا آب بازي. عااااااااااااااااااااااااااااششششششششششششششششششششقتم آب هم كه ميخوري دو تا دستت تو ليوان آب عزيز دلم ...

چندروز مونده بود كه تو بدنيا بيايي بابا ي دوربين حسابي خريد و بهترين سوژش شدي تو و لحظات قشنگ  زندگيت. اكثر عكس هايي كه تو وبلاگت هست نتيجه احساس پدرت گلم   ...

لا لا لا لا گل پونه بخواب پسر..... ...

رويين اونقدر تو قطار الكي خنديدي كه من و بابا هم بخاطر تو الكي ميخنديديم. ...