شن بازي
٧ شهريور تا 10 شهريور 91 با همون اكيپ هميشگي رفتيم سرعين و رشت ويلاي بابا منصور البته خيليييييييي گرم بود و كولر ها جواب نميدادن ولي رويين عزيزم بابا فرهاد تو رو از ماشين پياده نكرد نميدونم چطوري يكي دوساعته كولر گازي خريد و نصب كرد اين و برات نوشتم كه بدوني لحظه لحظه آسايش زندگيت چقدر براي ما اهميت داره عزيزتر از جونم.
راه سرعين به خلخال
به آقا سگه ميگفتي: من اويينم با من بازي مينني؟
سر تا پاي خالمو شني كردي وروجك
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی