باباااااااااااااا
بابا فرهاد بعد از 14 روز دوري، از سفر كاري برگشت. مااااااااا خوشحالييييييييييم من و رويين ديگه داشت تحملمون تموم ميشد كه بابا فرهاد رسيد پسركم وقتي بابا رو بعد از 14 روز ديدي، خيلي كاراي بامزه اي انجام دادي: تا اونجايي كه تونستي هي صدا ميكردي بابا بابا هر چند دقيقه يكبار دستت و نشون بابا ميدادي كه اوف شده تا بابا بوسش كنه بابا داشت برات پيانو ميزد رفتي بابا رو از پشت بغل كردي و صورت قشنگت و چسبوندي به پشت بابا با بابا رفتي حموم و كلي حال كردي مي خواستم بخوابونمت بابا رو صدا كردي تا اونم پيشت بخوابه مبادا بابا دوباره در بره ني و تار بابا رو نشون ميدادي و حاليش كردي برات بزنه و بخونه خلاصه روز...
نویسنده :
مامان رويين
2:33